کربلا کلاس‌ درس‌ بشریت‌ و حسین‌ جلوه‌ای‌ از خدا در روی‌ زمین‌ است. حسین‌ راه‌ میان‌بر در صعود به‌ کمالات‌ انسانی‌ است.این‌ کلاس‌ هیچ‌ محدودیتی‌ برای‌ ورود و خروج‌ ندارد،همه‌،خود انتخاب‌ می‌کنند.
وقتی‌ دل‌ در گرو حسین‌ نهاده‌ شد،گاهی‌ عاشق‌ و معشوق‌ جا به‌ جا می‌شود،او خود شاگردان‌ را برمی‌گزیند. شاگرد پروری‌ با عشقی‌ آگاهانه‌ و هدفدار،در مکتب‌ امام‌ حسین علیه السلام یارانی‌ باوفا تربیت‌ کرد که‌ تا آخرین‌ نفس‌ با تمام‌ وجود و با در کف‌ نهادن‌ جان‌ و مال‌ و آبرو و ناموس‌ از امام‌شان‌ حمایت‌ کردند و تا روز قیامت‌ نیز کربلا درس‌ می‌دهد و شاگرد می‌گیرد و درخت‌ تنومند اسلام‌ با خون‌ دلدادگان‌ مکتب‌ حسین علیه السلام که‌ در میدان‌ جهاد و مبارزه‌ درس‌ پس‌ می‌دهند،آبیاری‌ می‌شودوعامل‌ اصلی‌ در تبلیغ‌ و گسترش‌ دین‌ اسلام‌ و تشیع‌ بوده‌ است.
حال‌ حوادث‌ کربلا را از نظر می‌گذرانیم‌ و برخی‌ درس‌ها را در حدّ فهم‌ خود از کلاس‌ عاشورا می‌گیریم. استاد کلاس‌ به‌ تعداد حاضرین‌ در جبهه‌ حق‌ علیه‌ باطل‌ هست‌ و بیش‌ از سی‌ هزار نفر فریفته‌ دنیا مایه‌ عبرت‌ همگان‌ است.


واقعه‌ کربلا آموزش‌ عملی‌ دین‌ اسلام‌ و تشیع‌ به‌ تمام‌ بشریت‌ است، برای‌ اتمام‌ حجّت‌ بر مظلومین‌ عالم‌ در برابر مستکبران‌ و غاصبان‌ نظام‌ اسلامی‌ در جهان.
‌‌اگر در صحرای‌ کربلا با گوش دل و با ترس فقط ازخدا٬ پای‌ درس‌ قرآن‌ ناطق‌ و حجّت‌ خدا بر بشریت‌ و کربلائیان‌ بنشینیم‌ این‌ نکته‌ها را درخواهیم‌ یافت:
‌‌۱ ـ زمان‌ قیام‌ وقتی‌ است‌ که‌ اسلام‌ وارونه‌ جلوه‌ داده‌ شده‌ و احکام‌ دین‌ وارونه‌ گشته‌ و حکومت‌ اسلامی‌ حاکم‌ معصوم، غصب‌ شده‌ و شراب‌ خواران‌ خود را مسلمان‌ و خلیفه‌ و ولی‌ امر مسلمین‌ می‌نامند، هر جا لازم‌ می‌بینند برای‌ مردم‌ فریبی،از زبان‌ پیامبرصل علی محمدوآل محمد حدیث‌ می‌سازند و خود را مطیع‌ خدا و پیامبر معرفی‌ می‌کنند. برخی‌ اثر سجده‌ بر پیشانی‌ دارند، اما ولایت‌ حجّت‌ خدا را بر نمی‌تابند. مطیع‌ شیطان‌اند و شیطان‌ چنان‌ کور و کرشان‌ ساخته‌ و لقمه‌ حرام‌ از اموال‌ عمومی، شکم‌ها را پر کرده‌ که‌ حرف‌ حق‌ از حجّت‌ ظاهر خدا نمی‌پذیرند و نمی‌شنوند.دنیا در نظرشان‌ نقد و دست‌ یافتنی‌ می‌نماید و خدا و قیامت‌ ناپیدا ونامعلوم.
در چنین‌ اوضاعی‌امت اسلام نیاز به شوک شدید داشت٬ تا از خواب‌ و غفلت‌ بیدار شده‌ و از دین‌ خدا دفاع‌ کنند و این‌ میسر نبود جز به‌ استقبال‌ شهادت‌ رفتن‌ سبط‌ پیامبر اسلام‌ و یادگاران‌ بلافصل‌ او، به‌ صورتی‌ علنی‌ از مکه‌ به‌ عراق‌ با تمام‌ زنان‌ و فرزندان‌ و یاران‌ و آماده‌ کردن‌ اذهان‌ عمومی‌ به‌ بیعت‌ نکردن‌ با یزید و تن‌ ندادن‌ به‌ ذلت‌ بیعت‌ با پلیدی‌ همچون‌ او و معرفی‌ خود به‌ عنوان‌ جانشین‌ پیامبر اسلام‌ و پیشوای‌ مسلمین‌ از سوی‌ خدا.
‌‌۲ ـ ابا عبدالله‌ الحسین علیه السلام هدف‌ از قیام‌ را اصلاح‌ امت‌ جدّش‌ و انجام‌ فریضه‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر اعلام‌ می‌کند. یعنی‌ هر وقت‌ اسلام‌ را وارونه‌ و تحریف‌ کردند، و از اسلام‌ چیزی‌ جز ظواهر نماند که‌ آن‌ را هم‌ برای‌ دستیابی‌ به‌ دنیا نگه‌ داشتند، بر جمیع‌ مسلمین‌ قیام‌ با تمام‌ توان‌ واجب‌ است، و قیام‌ و جهاد و مبارزه‌ با خشک‌ مقدسی‌ و دنیا پرستی‌ و جمود فکری‌ انجام‌ فریضه‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر است.
‌‌۳ـ از ابتدای‌ حرکت‌ به‌ سوی‌ عراق، آموزش‌ تشخیص‌ وظیفه‌ و انجام‌ وظیفه‌ در هر شرایطی‌ با هرچه‌ در اختیار است، مشهود بود.
‌‌۴ ـ حضرت‌ در تمام‌ طول‌ مسیر و تا لحظه‌ شهادت‌ تمام‌ مراتب‌ امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر را انجام‌ دادند. همواره‌ خود و یارانش‌ موعظه‌ می‌کردند و حقایقی‌ از دین‌ را عرضه‌ می‌داشتند تا عده‌ای‌ هدایت‌ یابند و اشقیا بر همگان‌ معلوم‌ گردد.
‌‌۵ ـ در بین‌ راه‌ و در کربلا موضع‌ دفاعی‌ داشته‌ و از شروع‌ به‌ جنگ‌ پرهیز کردند و یاران‌ خود را به‌ صبر و بردباری‌ دعوت‌ می‌کردند، جنگ‌ بعد از تیراندازی‌ عمر سعد و تیر باران‌ لشکر وی‌ به‌ سوی‌ سپاه‌ سیدالشهدا شروع‌ شد. (۱)
‌‌۶ ـ به‌ جهانیان‌ اعلام‌ کرد پیروزی‌ با حق مداری‌ و تکلیف‌ نگری‌ است، انجام‌ وظیفه‌ برای‌ حفظ‌ دین‌ و ولایت‌ معصوم‌ تا شهادت. ظلم‌ ستیزی‌ و عدالت‌خواهی، ترس‌ از خدا و حساب‌ روز قیامت‌ و نهراسیدن‌ از تهدیدها و شکنجه‌ها و آزارهای‌ فریب‌خوردگان‌ و دین‌ به‌ دنیا فروختگان. به‌ همگان‌ یاد داد هر زمان‌ و در هر مکان‌ مسیر دین‌ کج‌ شد، و احکام‌ شرع‌ تعطیل‌ گردید و بدعت‌ها‌ و تحریف‌ها دین‌ خدا را فرا گرفت‌ باید با جان‌ و مال‌ و آبرو و حرمت‌ و ناموس‌ به‌ میدان‌ مبارزه‌ بیایند و دین‌ خدا را به‌ مسیر خود برگردانند.
۷ ـ شب‌ عاشورا و قبل‌ از آن‌ بارها بیعت‌ از یاران‌ و فرزندان‌ برداشتند و فرمودند: این‌ها با من‌ کار دارند، شما بروید. با این‌ عمل‌ راه‌ اختیار و انتخاب‌ و آزادی‌ و اخلاص‌ کامل‌ در ایران‌ را ایجاد و امتحان‌ کردند. همگی‌ آزادانه‌ برای‌ دفاع‌ از حریم‌ ولایت‌ دین‌ خدا جان‌ باختند و رمز جاودانه‌ ماندن‌ واقعه‌ کربلا در دفاع‌ از دین‌ اسلام‌ و ولی‌ معصوم، در اوج‌ ظلم‌ و بی‌ رحمی‌ و ناجوانمردی‌ و هتک‌ حرمت‌ اهل‌ بیت‌ علیهم‌ السلام‌ و تنهایی‌ و بی‌ یاوری، اما دفاعی‌ از سر اخلاص‌ کامل‌ و با تمام‌ وجود و با تمام‌ متعلقات‌ خود، نهفته‌ است. ظالم‌ و مظلوم‌ و جبهه‌ حق‌ و باطل‌ تا روز قیامت‌ به‌ جهانیان‌ شناسانده‌ شد.
‌‌۸ ـ حضرت‌ در بحبوحه‌ جنگ‌ ظهر عاشورا با دادن‌ یک‌ شهید و زخمی‌، نماز جماعت‌ خوف‌ به‌ جا آورد. الصلاة عمود الدین، اقامه‌ نماز به‌ طور جمعی، اعلام‌ بندگی‌ به‌ خالق‌ و تسلیم‌ و تعظیم‌ و بیعت‌ فقط‌ در برابر خداوند هستی. اقامه‌ اول‌ وقت‌ نماز، اعلام‌ عشق‌ به‌ خدا و اهمیت‌ ارتباط‌ با او در هر شرایطی‌ و اعلام‌ حضور خدا در لحظات‌ زندگی‌ و ادای‌ تکلیف‌ در اولین‌ لحظه‌ وجوب‌ و تکریم‌ خالق‌ هستی.
‌‌۹ ـ احتجاج‌ به‌ قرآن‌ و حَکم‌ قرار دادن‌ آن. بعد از کشته‌ شدن‌ همه‌ یاران‌ و جوانان‌ هاشمی، فرمودند: «بینی‌ و بینکم‌ کتاب‌ اللّه‌ و جدّی‌ محمّد رسول‌ اللّه‌ صلّی‌ علیه‌ و آله»، یعنی‌ در اختلافات، فصل الخطاب‌ مسلمانان، قرآن‌ و عترت‌ است‌ نه‌ گروه‌ها و سلایق‌ شخصی‌ و هوای‌ نفس.
‌‌۱۰ ـ نقش‌ یاور در خصوص‌ ولی‌ معصوم‌ در بین‌ امت‌ اسلامی‌ آن‌ قدر مهم‌ و تعیین‌ کننده‌ است‌ که‌ تا وقتی‌ حضرت‌ عباس علیه السلام زنده‌ بود، امام‌ هم‌ زنده‌ بود، اما وقتی‌ آخرین‌ یاور بی‌ همتایش‌ زمین‌ افتاد، هم‌ حجّت‌ خدا کشته‌ شد، هم‌ حریم‌ پیامبر خدا شکسته‌ شد و زنان‌ و فرزندان‌ اهل‌ بیت‌ به‌ اسارت‌ رفتند و در بازارها گردانده‌ شدند. تا وقتی‌ حضرت‌ حسین‌ و عباس‌ علیهما السلام‌ زنده‌ بودند، کسی‌ جرات‌ حمله‌ به‌ خیام‌ اهل‌ بیت‌ را نداشت، تنهایی‌ حجّت‌ خدا، برابر با از دست‌ دادن‌ او است. معصوم، یاوری‌ همچون‌ عباس‌ می‌خواهد تا تکیه‌ گاهش‌ گردد. امام‌ فرمودند: الان‌ کمرم‌ شکست. اهل‌ خیام‌ هم‌ بعد از شهادت‌ حضرت‌ عباس‌ خود را برای‌ اسارت‌ آماده‌ کردند.
۱۱ـ در صحرای‌ کربلا مظهر غیرت‌ دینی‌ و ناموسی‌ و حمیّت‌ و مردانگی‌ به‌ تمامی‌ به‌ نمایش‌ گذاشته‌ شد، سخت‌ترین‌ لحظات‌ برای‌ حضرت‌ ابا عبدالله‌ و حضرت‌ عباس‌ علیهما السلام‌ و یاران‌ باوفایشان، اطلاع‌ از اسیری‌ زنان‌ و بچه‌ها و حمله‌ به‌ خیام‌ بود، که‌ بارها دشمن‌ از این‌ حربه‌ استفاده‌ کرد. اما تا اباعبدالله‌ زنده‌ بود، کسی‌ جرات‌ حمله‌ و سوزاندن‌ خیمه‌ها را نداشت. بعد از شهادت‌ حضرت‌ عباس‌ و تنهایی، امام، در قتلگاه‌ بر اثر ضربات‌ نیزه‌ها و تیرها از حرکت‌ بازماندند و به‌ زمین‌ افتادند، ولی‌ کسی‌ جرات‌ نزدیک‌ شدن‌ به‌ امام‌ را نداشت‌ تا مطمئن‌ شوند امام‌ زنده‌ است. گفتند یک‌ نفر بگوید به‌ خیمه‌ها حمله‌ کنید تا معلوم‌ ‌شود حسین‌ زنده‌ است‌ یا نه، همین‌ که‌ گفتند، حضرت‌ حرکتی‌ کرده‌ و به‌ سوی‌ خیمه‌ها نگاه‌ کردند و به‌ آن‌ها گفتند اگر مسلمان‌ نیستید لااقل‌ آزاده‌ باشید و به‌ خیمه‌ها حمله‌ نکنید. امام‌ بارها این‌ را از عمر سعد خواست. آری!‌مسلمانی‌ یعنی‌ غیرت‌ ورزی‌ به‌ دین‌ خدا و ناموس‌ پیامبر و اهل‌ بیت، مسلمانی‌ یعنی‌ پرهیز از قرار دادن‌ ناموس‌ در برابر چشم‌ نامحرمان.نگرانی‌ زنان‌ اهل‌ بیت،‌ نان‌ و آب‌ و غذا و ... نبود، آنان ناراحت‌ از نگاه‌ نامحرمان‌ بودند، ناراحت‌ از حجاب‌ خود بودند، افرادی‌ که‌ از اسراء نیازشان‌ را پرسیدند تا رفع‌ کنند هم‌ زین‌العابدین علیه السلام هم‌ ذرّیه‌ پیامبر خدا گفتند برای‌ زن‌ها حجاب‌ تهیه‌ کنید. آری!اسلام‌ یعنی‌ در هر شرایطی‌ تسلیم‌ خدا و اجرای‌ کامل‌ دستورات‌ خدا بارضایت کامل.
۱۲ ـ رسالت‌ حضرت‌ زینب‌ علیها السلام‌ تا وقتی‌ امام‌ زنده‌ بود، پرستاری‌ از امام‌ معصوم‌ بعدی‌ و صبر و سکوت‌ به‌ امر ولایت‌ بود، بعد از امام‌ تبلیغ‌ دین‌ و حفاظت‌ از جان‌ ولی‌ معصوم‌ و قافله‌دار اسراء و دلداری‌ اسراء داغدیده‌ با عقیله‌ بنی‌ هاشم‌ بود، که‌ اگر دشمن‌ می‌گذاشت‌ با سخنرانی و مرثیه‌ سرایی خود، حکومت‌ یزیدیان‌ را برمی‌انداخت، لذا با آوردن‌ سر امام‌ حسین علیه السلام بر سر نیزه‌ که‌ قرآن‌ می‌خواند، حضرت‌ را ساکت‌ کردند. آری!‌ شیر در قفس‌ نیز شیر است، قهرمان‌ کربلا دختر علی‌ مرتضی‌ و فاطمه‌ زهرا، او در اسارت‌ نیز جز خدا نمی‌بیند و در جواب‌ یزید می‌فرماید: ما رایت‌ الّا جمیلا، برای‌ خدا قیام‌ کردند، برای‌ خدا اسارت‌ رفتند، برای‌ خدا صبوری‌ کردند، از این‌ رو کربلا تا روز قیامت‌ زنده‌ ماند و مکتب‌ حسین‌ هنوز هم‌ درخت‌ اسلام‌ را با خون‌ شهداء آبیاری‌ می‌کند و سرفراز است. حرف‌ اباعبدالله‌ الحسین علیه السلام این‌ بود: هیهات‌ من‌ الذلة.
نفی‌ پذیرش‌ ظالمان‌ و هوای‌ نفس‌ و فریفته‌ پول‌ و مقام‌ و شهرت‌ و حکومت. آزادی‌ از تمام‌ قیود دنیوی‌ و نفسانی‌ و فقط‌ زندگی‌ خدا و اطاعت‌ از خدا و پیامبر و اولی‌ الامر.
با حسین‌ زمان‌ خود چه‌ کرده‌ایم؟

برخی‌ مشابهات‌ قیام‌ امام‌ حسین علیه السلام با عصر حضرت‌ ولی‌ عصرعج الله فرجه و زمان‌ ظهور حضرت:‌‌
۱-بدعت‌ها و تحریفات، دین‌ اسلام‌ را وارونه‌ کرده، از اسلام‌ نام‌ باقی‌ مانده‌ و محتوا تغییر یافته‌ است‌ و مستکبران‌ و ظالمان‌ بر اکثریت‌ مسلمانان‌ و مردم‌ جهان‌ حکومت‌ می‌کنند.
‌‌۲ ـ یاران‌ و اصحاب‌ و دوستان‌ حضرت‌ و مؤ‌منین‌ واقعی‌ جان‌ و مال‌ و آبرو بر کف‌ نهاده‌ و با تحریفات‌ و بدعت‌ها مبارزه‌ کرده‌ و تلاشی‌ بی‌ وقفه‌ و خستگی‌ناپذیر در تبلیغ‌ دین‌ اسلام‌ به‌ مسلمین‌ و جهانیان‌ دارند و در حمایت‌ از اسلام‌ و ولایت‌ هیچ‌ محدودیتی‌ نمی‌بینند.
‌‌۳ ـ دشمنان‌ اسلام‌ با تمام‌ قوا و امکانات‌ موجود در حذف‌ دین‌ اسلام‌ و مسلمانان‌ واقعی‌ به‌ ویژه‌ شیعه‌ و حکومت‌های‌ اسلام‌ جنگ‌ پیدا و پنهان‌ دارند. دشمنان‌ زیاد و قدرتمند و دوستان‌ اندک‌ و بی‌ یاور و فاقد امکانات‌ هستند.
‌‌۴ ـ هدف ظهور و قیام‌ حضرت‌،‌ اصلاح‌ و اجرای‌ احکام‌ دین‌ و آیین‌ اسلام‌ است.
۵- عاشقان و یاران کلامی، با انگیزه‌های دنیوی و فریفته دنیا زیاد دارد. حضرت تنها و بی‌یاور است، امّا هزاران یار کلامی مدّعی یاوری حضرت را دارند که با کمترین بروز سختی و امتحان و آزار و اذیت دشمنان پیدا و پنهان عقب نشینی اختیار نموده، طرفداری کلامی از حجت خدا را هم رها می‌کنند و به دنیا مشغول می‌شوند و دیگران را توصیه می‌کنند مراقب امور زندگی خود باشند و به چیزی دیگر کار نداشته باشند لذا عافیت طلبی و مصلحت اندیشی جزو فرهنگ عمومی است. اما حضرت چند تا عباس و زینب می‌خواهد و بس.
۶- غفلت زدگی و جهالت اکثریت مردم و تعطیلی و یا وارونه انجام دادن بسیاری از احکام حیات بخش دین اسلام و تثبیت فرهنگ بیگانگان در بین مسلمانان.
۷- قلت مسلمانان واقعی و ولایت مدار و تلاش دشمنان اسلام بر تضعیف و آزار و اذیت آنان به انحاء مختلف، بیت المال عمومی در اختیار اقلیت است و اکثریت مسلمانان و مردم جهان در فقر بسر می‌برند.
۸- وقتی ولی عصر عجّ الله فرجه ظهور می‌کند و دین اسلام را بر مردم عرضه می‌کند، مردم تصور می‌کنند، دین دیگری آورده است.
۹- پس از اعلام رسالت و معرّفی خود و دعوت از مردم برای اطاعت از ولّی معصوم، عده‌ای از مردم و حکومت‌ها ولایت معصوم را نمی‌پذیرد و در صدد انکار منجی عالم بشریت و جانشینی پیامبر خدا بر آمده و با وی می‌جنگند.
۱۰- تلقی ایجاد نشاط و آرامش و عرفان! با انواع موسیقی از جمله موسیقی حرام در بین افراد و مجالس عمومی و رسمی و مراکز دولتی.
۱۱- و...
حال چه کنیم حقّ و باطل را قبل از سر نیزه کردن سر ذریّه پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله، بشناسیم؟
آیا راهی هست جبهه باطل را در لفافه‌های متعدد شناسایی کنیم و با آن به مبارزه پردازیم؟
قرآن کریم در این باره می‌فرماید: "یا ایّها الذین امنوا ان تتقواالله یجعل لکم فرقانا" سوره انفال آیه ۲۹
"ای اهل ایمان اگر خدا ترس و پرهیزکار شوید خدا به شما فرقان می‌بخشد."
"و ان تصبروا و تتقوا لا یضرکم کیدهم شئیا" سوره آل عمران آیه ۱۲۰
"اگر شما صبر کنید و پرهیزکار باشید از مکر و عداوت آنان به شما هیچ نمی رسد.
" بلی ان تصبروا و تتقوا و یأتوکم من فورکم هذا یمددکم ربکم بخمسه الآف من الملائکه مسومین" سوره آل عمران آیه۱۲۵
"بلی اگر شما صبر و ایستادگی در جهاد پیشه کنید و پرهیزکار باشید چون کافران بر سر شما شتابان و خشمگین بیایند خداوند پنج هزار فرشته را به مدد شما می‌فرستد."
"و من یتق الله یجعل له مخرجا و من یتق الله یجعل له من امره یسرا" سوره طلاق آیه ۲و۴
"هر کس خدا ترس شود خدا راه خارج شدن (از گناهان و بلا و حوادث سخت) را بر او می‌گشاید."
هر که متقی و خدا ترس باشد رمز دریافت امداد الهی و بصیرت و بینش و شناخت حق و باطل تنها در تقوا پیشگی و انجام کامل دستورات الهی است. البته به میزان رعایت تقوا، امتحان الهی برای تثبیت ایمان و تقوا در انسان انجام می‌گیرد، چنانکه خداوند حکیم در قرآن می‌فرماید:
"و لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین و نبلوا أخبارکم" سوره محمدصلی الله علیه واله آیه ۳۱
و البته شما را در مقام امتحان می‌آوریم تا آنکه در راه خدا مجاهده و کوشش و صبر دارد مقام اش معلوم سازیم و اظهارات شما را هم بیازمائیم.
"و نبلوکم بالشر و الخیر فتنه و الینا ترجعون" انبیاء آیه ۳۵
ما شما را به بد و نیک مبتلا کرده تا بیازمائیم و به سوی ما باز می‌گردید.
بنابراین٬عمل آگاهانه و هدفدار با بصیرت و بینش و درک کامل از خود و اطراف خود و در نهایت خداشناسی و انجام اعمال صالح و دفاع از حریم دین و ولایت در سایه تقوا، ترک محرمات و انجام واجبات در تمام امور است،که ادای وظیفه را میسر می‌نماید.
مرهم دل اهل بیت علیهم السلام ظهور منتقم ثارالله است. مخاطب ندای هل من ناصر ینصرنی سید الشهداء، تا ظهور حضرت حجت، تمام مردم جهان به ویژه شیعه می باشد.
آیا پاسخ دهنده‌ای در صحرای کربلا که کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا هست، به مهدی زهرا که یاور می‌جوید، هست؟
آیا مهدی زهرا یاور وعاشق کلامی و ظاهری می‌خواهد یا همچون عباس و زینب فدایی می‌طلبد؟ آیا با عشق کلامی و هزینه کردن اموال برای نشان علاقه به حضرت، مشکل ظهور حل می‌شود و این ندا پاسخ داده می‌شود؟
چرا تاکنون این همه اظهار علاقه‌های کلامی و جشن‌ها و خواندن زیارات مظلوم عالم را یاوری نکرده است؟
جز این است که یاری ولی معصوم یوسف زهرا همان شرایطی را دارد که یاران سیدالشهدا در شب عاشورا در صحرای کربلا در مقابل دشمن داشتند. عاشق دلباخته و در بند یار، اما شیری درنده در برابر خصم.
هنوز هم حسین را می‌کشند، هنوز هم عباس را می‌کشند، هنوز هم زینب را به اسیری می‌برند. هنوز هم فرزند زهرا کمک می‌خواهد، تا ریشه ظلم رابر کند، پس باید با سلاح ایمان و سپر تقوی و هر آنچه داریم بر کف نهاده و تقدیم ذریه پیامبر خدا نمائیم و با پشتوانه اخلاص برای حکومت جهانی اسلام یاری اش نمائیم.
اکنون نیز دیر است. همه رفتند، حسین با زن و فرزند، و هاشمیان و چند نفر یار جان باخته در صحرای کربلا تنها مانده و منتظر ماست.هل من ناصر ینصرنی؟
مابراومی گرییم که از جسمش دوریم٬واو بر ما می‌گرید که چرا از قافله حسینیان دورماندیم. هنوز فرصت باقی است حرّ آخرین نفر بود، هنوز ظهر عاشورا فرا نرسیده است.
حسین زمان منتظر یاران است.فقط چند تا عباس وزینب
به پا خیز بدون کلام، بدون ادعا فقط بین خود و حسین بپا خیز، و یاری کن. خواهی دید یزیدیان با دیدن یاوران حسین که جان باخته و دل باخته به میدان آمده‌اند، از بین خواهند رفت. فاطمه زهرا و زینب کبری آرام خواهند گرفت. آیا این چنین هستی؟!
خوب بیاندیش، آن که حاکم و شاهد است، فقط خدا و معصوم است نه مردم، پس به، خدا و معصوم پاسخی بده.
یک حسین دیگر را به ما سپرده‌اند، با او چه کرده‌ایم؟!
مبادا، بار دیگر علی اصغر به قربانگاه برود، مبادا، زینب بر قتلگاه فریاد وا محمدا سر دهد، مبادا فاطمه زهرا بار دیگر ناله سر دهد غریب مادر.اگر ناله سر دهند یوم تبلی اسرائر چه خواهیم کرد؟!کربلاهنوزنیرومی طلبد٬یاشهادت جسمانی یاشهادت روحانی.

بالاخره راه ما ازکربلا می گذرد٬ باید یکی را انتخاب کنی تا انتخاب شوی.