دریچه ای از معرفت

نتایج پژوهش های علمی کاربردی محقّق و نویسنده منصوره وطنی

دریچه ای از معرفت

نتایج پژوهش های علمی کاربردی محقّق و نویسنده منصوره وطنی

دریچه ای از معرفت
موضوعات سایت مذهبی اجتماعی فرهنگی تربیتی
با تشکر از کلیه بازدیدکنندگان غیرایرانی، نظرات فقط به زبان فارسی نمایش داده می شود.
در صورت نیاز به پاسخ، صرفا در ذیل نظرات جواب داده می شود.
نظرات حاوی تبلیغات تأئید نمی شوند.
آمار واقعی سایت در اثر اخلال، میزان نمایش نیست.

دنبال کنندگان ۶ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان

یا اهل العالم قتل الحسین بکربلا عطشانا

حضرت عباس علیه السلام در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان علیه السلام و امام حسن  و امام حسین علیهم السلام کسب فیض کردند و از مقام والای علمی برخوردار شدند؛ لذا از خاندان عصمت علیه السلام در مورد حضرت عباس علیه السلام  نقل شده است که فرموده اند: زق العلم زقا، یعنی همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می دهد، اهل بیت علیه السلام نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.

علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه علیهم السلام و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.

خطبه حضرت ابالفضل العبّاس در شهر مکّه مکرّمه در سال60 هجری. پیش از هجرت کاروان از مکّه به کوفه

"سپاس خدای را که بیت الله را با قدوم پدرش مشرّف کرد؛ کسی که دیروز بیت بود،[امروز] قبله گردید.

ای ناسپاسان گناهکار آیا راه بیت را بر امام نیکوکاران می بندید؟ چه کسی سزاوارتر به این بیت است از دیگر موجودات؟ و چه کسی نزدیکترین به این خانه است؟ و اگر حکمت های خداوند بلند مرتبه نبود و اسرار بالا و امتحانات موجودات نبود، همانا بیت به سوی ایشان[حسین علیه السلام پرواز می کرد؛ قبل از اینکه مردم حجر را لمس کنند، حجر دستانش حسین علیه السلام را استلام می کند و اگر خواست مولای من خواست خداوند رحمن نبود هر آینه بر سر شما مانند بازِ شکاری که بر گنجشکان فرود می آید نازل می شدم.

آیا قومی را که مرگ را در کودکی به بازی می گرفتند می ترسانید، در حالی که الان در مردانگی قرار دارند. همه جانم فدای آقا و مولای همه موجودات که برتر از حیوانات[هستند].

هیهات بنگرید به کسی که شراب می نوشد[مراد یزید ملعون است] و به کسی که صاحب حوض و کوثر است؛ و به کسی که در خانه وحی و قرآن است و به کسی که در بیتش اسباب لهو و نجاست است[مراد یزید ملعون است]؛ و به کسی که در خانه اش نزول آیات[نشانه ها] و[آیه] تطهیر است.

شما در غلطی واقع شدید که قریش واقع شدند. چرا که اراده قتل پیامبر صلی الله وآله را کردند و شما اراده قتل پسر دختر پیامبرتان را و[این حیله] برای ایشان تا وقتی امیرالمؤمنین(ع) زنده بود ممکن نشد. پس چگونه ممکن است کشتن ابا عبدالله الحسین علیه السلام تا وقتی که من زنده ام.

بیایید تا به راهش[راه کشتن امام حسین(ع)] آگاهتان کنم؛پس مبادرت به کشتن من کنید، و گردنم را بزنید تا به مقصودتان برسید. خدا شما را به مقصودتان نرساند و عمرتان و فرزندانتان را کوتاه کند و لعنت خدا بر شما و پدرانتان[که قصد کشتن پیامبر صلی الله علیه و آله را داشتند] باد."

حسین‌ را تنها نمی‌گذارم‌

یکی‌ از مواقع‌ حساس‌ وقتی‌ است‌ که‌ شمر از هم‌ طائفه‌گی‌ خود با ام‌ البنین‌ سوء استفاده‌ کرد و خواست‌ با دادن‌ امان‌ نامه‌ عبیدالله به‌ فرزندان‌ ام‌ البنین‌ بر زخم‌ دل‌ عزیز زهرا نمک‌ بپاشد؛ ولی‌ این‌ جا عباس‌ غیرت‌ و مردانگی‌ خود را به‌ نمایش‌ گذاشت‌ و نه‌ تنها از امان‌ نامه‌ او خوشحال‌ نشد، که‌ حتی‌ از او خشمگین‌ شد و فرمود:

«تبت‌ یداک‌ ولعن‌ ماجئتنا به‌ من‌ امانک‌ یا عدو الله أتأمرنا أن‌ نترک‌ أخانا وسیّدناالحسین‌ بن‌ فاطمة‌: وندخل‌ فی‌ طاعة‌ اللعناء وأولاد اللعناء؟!؛ دستانت‌ بریده‌ باد ولعنت‌ برآن‌ امانی‌ که‌ برای‌ ما آورده‌ای‌! ای‌ دشمن‌ خدا! به‌ ما پیشنهاد می‌کنی‌ که‌ برادر و آقای‌ خود حسین‌ فرزند فاطمه‌ را رها کنیم‌ و در تحت‌ فرمان‌ ملعونین و فرزندان‌ ملعونین‌ درا´ئیم‌.»

همچنین یکی دیگر از حساس‌ترین‌ لحظاتی‌ که‌ عباس‌ با سخنان‌ خود بر قوت‌ دل‌ برادرش‌حسین‌ افزود، شب‌ عاشورا بود که‌ بعد از خطبه ابی‌ عبدالله علیه السلام به‌ نمایندگی‌ از اهل‌ بیت‌، امام‌ را مخاطب‌ ساخت‌ و عرض‌ کرد" :هرگز تو را ترک‌ نخواهیم‌ کرد. آیا پس‌ از تو زنده‌ بمانیم‌؟ خداوند هرگز چنین‌ روزی‌ رانیاورد"

ما چه کردیم؟

این آخرین جمله عباس حسین؛ در کنار فرات  در صحرای کربلاست که  فرمود:

والله اِن قَطعتموا یَمینی انی احامی ابداً عَن دینی

"به خدا قسم اگر دست راستم را هم قطع کنید؛ تا زنده ام از دینم حمایت می کنم"

عباس تمام عمرش در اطاعت امام زمانش بود؛هرچه داشت؛ در طبق اخلاص تقدیم امام زمانش کرد؛  تا این که در کنار رود فرات وقتی دست چپش را قطع کردند؛باز حمایت دینش را به دشمنان خدا اعلام کرد.

اکنون؛ یک حسین دیگر منتظر همین جمله ها از شیعه هایی است که دعای ندبه می خوانند و یابن الحسن می گویند و می گریند که امام شان از پرده غیبت در آید؛ اما مهدی فاطمه چنین جمله ای را از چند نفر شنیده و خواهد شنید.

آیا حمایت از دین مان در زندگی ما موضوعیّت روزمره دارد؟

سالی یک بار یاد حمایت از دین می افتیم و تا عاشورایی دیگر! اگر حمایت از دین همچون عباس در متن زندگی ما بود؛ بدحجاب و بی حجابی و ربا و انواع فساد و حلال شدن بیت المال به بعضی و حرام شدن به مردم و بسیاری حرام ها چهره دین را عوض نمی کرد؛ تا وقتی حسین زمان قیام کرد؛ بگویند او دین دیگری آورده است!

حمایت یعنی ایستادن در برابر ظالم و گنهکار و امر به معروف و نهی از منکر و این جمله را گفتن. عباس به گریه های ما نیازی ندارد؛ گریه با معرفت می خواهد؛ می خواهد ما هم قوّت دل امام زمان مان باشیم و بگوئیم والله اگر رگ حیاتم را قطع کنند و شهادت جسمانی و یا روحانی نصیبم شود؛ دست از یاری فرزند پیامبر و حمایت از دینم برنمی دارم.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی