مردم ایران ثابت کردند، دارای بصیرت و توان دشمن شناسی و دشمن ستیزی و مقابله فرهنگی با فتنه گران بوده، و هرگز دین و کشور خود را به بیگانگان نمی فروشند.
وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَکْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ بقره/ 42
سوره انفال آیه 25 هر نوع فتنه ای را نفی و به پرهیز از آن دستور داده است:
"وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنکُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّـهَ شَدِیدُ الْعِقَاب"
"و از عذابی [که نتیجه گناه، فساد، نزاع، اختلاف و ترک امر به معروف و نهی از منکر است] بپرهیزید، [عذابی] که فقط به ستمکاران از شما نمی رسد [بلکه وقتی نازل شود، همه را فرا می گیرد، ستمکاران را به خاطر ستم و اهل ایمان را به سبب اختلاف و نزاع و ترک امر به معروف و نهی از منکر] و بدانید که خدا سخت کیفر است."
فتنه باطنی باطل و ظاهری حقّ دارد:
1-دست گذاشتن به نیاز اصلی فرد با آدرس عوضی
امر به معروف و نهی از منکر به تأسی از سیدالشهداء
اصل روانی حاکم بر جوامع
اصل اجتماعی "النّاس علی دین ملوکهم" در تمام جوامع از نظر تربیتی و روانی اصلی ثابت بوده؛ هم چنانکه بندگی خدا و رفتار عادلانه و ظلم ستیزی و ... حاکمان جامعه در رفتار و عقاید و نحوه عملکرد مردم مؤثر می باشد؛ نمی توان از آثار مخرّب آن؛ در جوامع دارای حاکمیّت حزبی غافل بود؛ چون؛ شیوع رفتار بزرگان و حاکمان جامعه به آرامی و در عمق جامعه و بلند مدت در تبدیل باورها و سستی ایمان ها نفوذ کرده؛ و موجب دگرگونی فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی می شود.
در ممالک اسلامی که عموم مردم انتظار اجرای احکام الهی را دارند؛ آثار تخریبی بیشتر بوده؛ و دوگانگی رفتار و عقاید و عملکرد حاکمان و کارگزاران نظام اسلامی در نهایت؛ به تحریف اسلام و نیز جایگزینی اهداف دشمنان اسلام به نام اسلام منجر می گردد؛ که مصادیق آن در سه دهه گذشته و نیز تاریخ اسلام به وفور یافت می شود.
پژوهش میدانی نگارنده و رصد رفتار و گفتار مشهود سران و برخی اعضای احزاب سیاسی و مهره های آنها در سه قوای قضائیّه و مقنّنه و مجریّه نشان می دهد؛ این افراد با ظاهر سازی و چهره ای موجّه در بین عموم؛ برای تصاحب مراکز قدرت و ثروت و پیروزی بر رقباء در جنگ قدرت؛ به ویژه در25 سال گذشته؛ جهت حذف رقباء به طور پیدا و پنهان؛ از شیوه های خلاف شرع و قانون استفاده نمودند؛ که موجب قانون گریزی مردم و افزایش سیرصعودی انواع فساد و جرائم در سطح خرد و کلان در عرصه های متعدد شدند؛ و رفتارشان دلیلی موجّه و شاهد مثال اکثریت مردم در باز شدن مسیرهای خلاف شرع و قانون شد که این تبعات هرگز؛ برگشت پذیر به وضعیّت قبل نبوده؛ بلکه موجب پیدایش جرائم و پدیده های مخرّب و نوظهور اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و عقیدتی در کشور و اسلام شده است.
آثار مخرّب اجتماعی ناشی از حاکمیّت احزاب و جنگ قدرت در پیشرفت و اخلاق و فرهنگ عمومی