کدام انتظار زمینه ساز ظهور منجی عالم بشریّت هست؟
دو نوع انتظار هست؛ یکی در ذهن و احساس و خیال، و دیگری در قلب و فکر و تمام جوارح بدن و کلیه اعمال فرد.
اوّلی؛ صرف احساس هست و سکون، و بی تأثیر در سایر اعضا و جوارح انسان؛ دوّمی؛ ایمان و تعقّل وعقیده و باور هست و محرّک حرکت اعضاء بدن و تمام اعمال مشهود و غیر مشهود انسان.
مثال اوّلی به مانند فردی است که مصرّانه و به کرّات میهمان دعوت می کند، ولی هیچ تلاشی برای پذیرایی از میمهان نکرده و دست خالی و بدون تهیه اسباب پذیرایی و آمادگی حداقلی برای استقبال و پذیرایی در منزل منتظر صدای دق الباب منزل می نشیند و در خیال با خود سیر می کند و خوشحال از این که میهمان دعوت کرده است.
مثال دوّمی به مانند فردی است که قبل از دعوت میهمان تمام لوازم پذیرایی را در حدّ توان مالی از چند روز قبل تهیّه کرده و منزل را پاکیزه نموده و سپس با احترام توأم با شرمندگی از جهت امکان عدم شایستگی در پذیرایی، میهمان را دعوت می کند و در حدّ توان در پذیرایی وی می کوشد و خود و لباسش را کاملا پاکیزه می کند؛ تا هیچ چیز بدی موجب ناراحتی میهمانش نشود. او برای اطمینان از پذیرش دعوت؛ خود و منزل را مطابق نظر میهمان تنظیم می کند. در مدت پذیرایی نیز تمام فکر خود را مشغول این می کند که مبادا میهمان از وی رنجیده خاطر شده و زودتر برود و دعوت وی را در دفعات بعد نپذیرد. قلب و دل و زبان و فکرش، هم صدا و هماهنگ در عشق و محبّت به میهمان موج زده؛ و همچون پروانه دور میمان می چرخد تا راضی و خوشحال از خانه وی برود.
وضع انتظار ظهور صاحب الامر و منجی عالم بشریّت مانند دو میزبان در مثال بالاست. عده ای، که کثرت زیادی دارند؛ فقط در کلام
و خیال خود و برخی با دعا در انتظار ظهورند و هیچ تلاشی پشت این کلام وجود ندارد؛ طبق فرهنگ مرسوم عمل می کنند و در میلاد جشن می گیرند و خوشحالی می کنند و خود را منتظر ظهور حساب می کنند؛ بی آنکه به لوازم و اقتضائات و دلایل غیبت و علل ظهور فکر کرده باشند. زندگی معمول خود را می کنند و تصوّر می کنند، روزی ندای انا بقیه الله را شنیده و ظهور واقع خواهد شد و هیچ وظیفه ای در نزدیک کردن ظهور و یاری امام زمانشان ندارند.
در دعا کردن نیز به اقتضائات اجابت دعا توجه نداشته جهت کسب ثواب دعا می کنند.
وضعیّت منتظران واقعی حضرت
اما؛ منتظران واقعی ظهور و یاران صادق؛ اندکند ولی پرتوان. همچون میزبان دومی در مثال بالا؛ هرچه در توان دارد برای نزدیک کردن ظهور خرج می کند؛ از زندگی و آبرو گرفته تا جان خود؛ و در جهت رفع موانع ظهور هر تلاش ممکنی را می کند و باز اعمال خود را کافی ندانسته و نگران رضایت مولای خود هست. او، هم در فکر و ایمان منتظر هست؛ هم در عمل؛ ظاهر اوهم، نشانی از انتظار دارد و همواره در تکاپوی رهایی یار از دیار غربت و پرده غیبت شب و روز نمی شناسد. زیرا؛ او به یقین رسیده؛ بدون آماده سازی و رفع موانع ظهور در جهان؛ امکان ظهور وجود ندارد و باید، برای یاری امام زمانش هر زمین را کربلا و هر روز را عاشورا ببیند. با این فرق که شهادت روحانی بیش از شهادت جسمانی نصیب یاران مهدی زهرا می شود. از این روست، که یاران اندکند و همه، تاب تحمّل تهمّت و بهتان و حیله گری ها و دسیسه چینی ها و... را برای ساکت کردن وی و زندگی و آبرو برکف را ندارند؛ چون هنوز هم معاویه وعمر وعاص و یزید و شمر و... هستند با ظاهری متفاوت ولی اعمالی یکسان متناسب با زمان.
بنابراین؛ باید صف خود را مشخص کنیم؛ تا عملکرد متناسب با آن معلوم گردد. باید مشخص کنیم؛ امام زمان را برای تأمین دنیای خود و کسب مقام و اعتبار و شهرت ارادت به امام زمان می خواهیم؛ یا؛ خود را برای امام زمان خواسته و کسب رضایت وی محرّک و منشاء تمام اعمال و افکار مشهود و غیرمشهود هست. این طرز فکر؛ نتایج کاملا متفاوت و متضادی را ایجاد می کند که هرگز در کنار هم و موازی با هم عمل نکرده و همواره دسته اول؛ پیاده نظام و ابزار تبلیغی دشمنان امام و مانع ظهور در تخریب مهدویّت و یاران صادق آن امام همام بوده؛ و عرصه را بر دسته دوم تنگ تر کرده اند. همواره؛ برخی دستاوردهای دسته دوم؛ از سوی دسته اوّل ناخواسته خنثی شده و یاران امام را در اقلیّت و غربت و تنهایی؛ درگیر رفع موانع از مسیر فعالیّت خود کرده و منجر به فرصت سوزی و مشغولیّت سربازان امام شده است.
امروز صف خود را تعیین کنیم؛ در کنار امام ایستادیم یا مقابل یوسف زهرا که فردا خیلی دیر است و همه پیامبران و ۱۲ حجت خدا؛ منتظر جواب و عمل ما هستند. فاطمه زهرا و قهرمان کربلا منتظر انتقام سیلی و اسارت و ... هستند؛ پس از درون برخیز و به یاری امام خود را برای امام بخواه تا زمینه ساز ظهور شوی. برخیز و غریب تنها را در میان آتش و خون کربلا یاری کن. مهدی زهرا حسین زمانت هست؛ او را قبل از خودت در یاب که دشمنان اسلام در تبلیغات مسموم خود؛ امام معصوم و جانشین خدا را جنگجو و زمان ظهور را به راه انداختن جوی خون از مردم معرّفی می کنند تا تو نیایی. برخیز او منتظرت توست.