موضع قرآن و آخرین پیامبر خدا با حزب گرایی و گروه بندی در جامعه اسلامی
"إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ"
بلافاصله؛ در آیه بعد؛ دربیان ویژگی عارضی به امّت یگانه؛ به مذمّت و تقبیح عمل گروه گرایی وتفرقه؛ پرداخته و به بازگشت به سوی خدا تذکّر و با اشاره غیرمستقیم به حسابرسی وعذاب در آیه ۹۳ همین سوره می فرماید: |
|
" وَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَیْنَهُمْ کُلٌّ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ "
"و دین شان را میان خود پاره پاره کردند همه به سوى ما بازمىگردند"
همچنین؛ خداوند حکیم؛ در آیه ۵۲ سوره مؤمنون؛ بار دیگر ویژگی امّت را امّت واحدة؛ بیان و پروردگاری خود را تکرار و یکی از وظایف این امّت راتقوا اعلام می نماید:
" وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ "
" و بی تردید این [اسلام] آیینِ [حقیقی] شماست در حالی که آیینی یگانه است، و من پروردگار شمایم؛ بنابراین از من پروا کنید. "
در ادامه بیان مواضع قرآن در حزب گرایی و گروه گرایی؛ از آیات ۵۷ تا ۶۱ سوره مؤمنون؛ برخی صفات "امّت واحدة" که همان مؤمنان هستند؛ بیان می فرماید که آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان ایمان آوردند و شرک نورزیدند و علیرغم پرداخت زکات و دیگر انفاق ها؛ از بازگشت به سوی پروردگاربرای محاسبه ترسان هستند . خداوند چنین افرادی را؛ جزوشتاب کننده درکارخیر ودرانجام خیر وسبقت گیرنده از دیگران معرّفی می فرماید.
در سوره بقره آیه ۲۱۳ علت اصلی و ریشه تمام اختلاف ها را در اختلاف در حکم و کتاب خدا بعد از آگاهی از دلایل و بیّنه بر وجود خدا و پیامبر و کتاب خدا عنوان نموده و می فرماید:
" کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیهِ إِلاَّ الَّذینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَیِّناتُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ یَهْدی مَنْ یَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ "
ترجمه آیه : " مردم [در ابتدای تشکیل اجتماع] گروهی واحد و یک دست بودند [و اختلاف و تضادی در امور زندگی نداشتند]، پس [از پدید آمدن اختلاف و تضاد] خدا پیامبرانی را مژده دهنده و بیم رسان برانگیخت، و با آنان به درستی و راستی کتاب را نازل کرد، تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند، داوری کند. [آن گاه در خود کتاب اختلاف پدید شد] و اختلاف را در آن پدید نیاوردند؛ مگر کسانی که به آنان کتاب داده شد، [این اختلاف] بعد از دلایل و برهان های روشن و آشکاری بود که برای آنان آمد، [و سبب آن] برتری جویی و حسد در میان خودشان بود.پس خدا اهل ایمانرا به توفیق خود، به حقّی که در آن اختلاف کردند، راهنمایی کرد. و خدا هر که را بخواهد به راهی راست هدایت می کند "
بنابراین؛ مردم امّت واحده و توحیدی بودند و اختلاف میان این امّتّ؛ بر اثر بغی وظلم و فساد، وعدول از حقّ، تجاوز و سرکشی، طغیان، دشمنی و حسادت به وجود آمد.
آیا این آیات شریفه در نظام سازی سیاسی و اجتماعی؛ ازسوی خداوند مدیر و مدبّر و قهّار و جبّار به آخرین جانشین خود؛ حضرت محمّد صلّی الله علیه و اله نازل نشده است؛ تا چارچوب نظام اسلامی برای مردم مشخص شده؛ و مانع هرگونه زورگویی و قدرت طلبی و سهم خواهی و ویژه خواری و... تحت عنوان هر حزب و گروه و دسته ای در حکومت مشروع دینی گردد؟
آیا ردّ صریح هرگونه حزب گرایی و گروه بندی در آیات متعدد؛که منجر به تفرقه و حذف وحدت در بین مردم می شود؛ اقدام به تشکیل حزب و گروه و دسته بندی مردم و حاکمان؛ از نظر اسلام خلاف نص صریح آیات قرآن نیست؟
آیا دلیل اصلی و عینی و تأکید مؤکّد قرآن به حفظ وحدت و یکپارچگی و همدلی و اتحاد بین مردم؛ و پرهیز از هرگونه اختلاف در دستور خدا و کتاب پیامبر اسلام به خاطر ممانعت از قطعه قطعه شدن امّت اسلامی نیست که در تمام اعصارو قرون؛ شاهد فجایای ناشی از حزب گرایی و قدرت طلبی و حکومت های فاسد بوده ا یم؟
اگر اسلام را قبول داریم؛ باید کلمه به کلمه ایات قرآن را پذیرفته و عمل نمائیم .
هر فردی در هر سطحی؛ با تشکیل هرحزب و گروهی؛ علاوه بر نقض آشکار آیات خدا؛ نظام سازی سیاسی خدا را نیزدر قرآن ردّ نموده و ادعای تکمیل و یا ابداع نظامی جدید دارد؛ که تفرقه و گروه گرایی نقشه دشمنان اسلام برای از بین بردن اتحّاد مسلمانان؛ و چپاول بی دغدغه ثروت ملیّ آنهاست.
نظام سیاسی اسلام کاملا مشخص بوده و فقط غیرمؤمنان و مسلمانان کلامی از آن گریزانند.