غدیر مسیر امامت تا ولایت در غیبت معصوم
در قرن چهاردهم به عنوان مسلمان؛ بر می گردیم به صدر اسلام، تا وظیفه امروز خود را از قرآن و کلام خاتم النبیین صلّی الله علیه و آله و جانشینان رسول خدا تشخیص دهیم.
توشه این راه انصاف و حقّ مداری و تکلیف و باور و یقین به وجود خدا و دستورات خدا و اطاعت بی قید و شرط از خدا و رسول خدا و جانشینان او و باور به روز موعود و حسابرسی سخت روز قیامت، و دلی بدون حسد و کینه و حبّ مقام و منیّت و عضویّت فقط در دفتر خدا و چهارده حجّت خدا، و استعانت از خدا برای شناخت وظیفه.
پس اعوذ بالله من الشیطان الرجیم که "... أنَّه لَکُم عَدوٌ مُبینٌ" (سوره بقره، ۱۶۸)
آیا باور داریم خدا وجود دارد؛ اگر لحظه ای در وجود خود و کارخانه های فعال درون خود را بررسی کنیم، خالقی حکیم و فعال و خبیر و مدبری را خواهیم یافت، که با هدفی خاص، انسان را در دو قالب زن و مرد آفریده است. لذا عقل سالم بدون بیماری های روحی حسد و کینه و حقد و منیت و تکبر و مقام پرستی و ...، وجود خدا را می پذیرد.
هدف از خلقت انسان نیز با بررسی دو بعد روحی و جسمی انسان که کمال انسانی در پرستش و معرفت خداست، مشخص می شود. دنبال دستور خالق حکیم می گردیم، تا هادی و رسول و فرستاده خدا را بشناسیم، به 124 هزار پیامبر بر می خوریم که آخرین فرستاده خدا پیامبر امّت آخرالزمان حضرت محمد صلّی الله علیه و آله است و معجزه جاویدان او و آخرین کتاب آسمانی که خدا در سوره حجر آیه ۹ این معجزه جاوید فرموده است: «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون، همانا ذکر(قرآن) را فرو فرستادیم و ما همواره آن را نگاهبانیم.»
گذشت چهارده قرن و عدم تحریف قرآن پیشگویی دیگری از معجزه جاوید خاتم انبیین صلّی الله و آله بر بشریت و حق طلبان آزاده هست. هدف خلقت در این معجزه پر نشر خدا عنوان شده است:
"انی خلقت الانس و الجن لیعبدون" از سوی خداوند در قرآن، پیامبر اسلام را سخنگوی وحی نامیده است که از خود چیزی نگفته است، در سوره نجم آیه ۳و۴می فرماید: "وما ینطق عن الهوی ان هو الاّ وحی یوحی" « و او(پیامبر) از سر هوس سخن نمی گوید، سخن او جز آنچه وحی می شود نیست.» بنابر این، قرآن کتاب و دستورات خداست، که بدون هیچ تغییری، خطاب به همه انسان ها تا روز قیامت، در اختیار بشریت قرار دارد.
یکی از دستورات خدا به تمام انسان ها در سوره نساء آیه ۹که در آیات دیگری نیز تکرار شده است، اطاعت از خدا و رسول و جانشینان پیامبر: "اطیعوا الله واطیعوا الرسول و اولی الامرمنکم" در آیه۱۲۴ سوره بقره خداوند خطاب به حضرت ابراهیم علیه السلام فرموده است:
"انی جاعلک الناس اماما "«همانا من تو را برای مردم امام و پیشوا قرار دادم. بنا براین، امامت یک منصب الهی بوده و امام را خود خدا منصوب می نماید و مردم هیچگونه دخالتی ندارند، آیات دیگری نیز در سوره مائده آیات۶۷ و۳ و سایر آیات، نشانگر این انتصاب الهی است. ویژگی اصلی این انتصاب که خداوند حکیم در سوره بقره آیه۱۲۴ اعلام نموده است، عصمت است: لا نیال عهدی الظالمین «عهد تن به ستمکاران نمی رسد.»
یعنی امام باید از هر گونه ظلمی اعم از اعتقادی و اخلاقی و رفتاری پاک و مبرا بوده و دارای عصمت باشد، چون منصب امامت عهد وپیمانی بین خدا و امام است که در سوره مائده آیه ۳ اعلام این انتصاب را مساوی با کامل نشدن دین اسلام و انجام رسالت پیامبر را اعلام می نماید:
"یا ایهّا الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته" سوره مائده آیه ۶۷
"الیوم اکملت لکم دینکم و اتمهت علیکم نعمتی و رضیت لک الاسلام دنیا" سوره مائده آیه۳
در این روز، با معرفی امیر مؤمنان علی علیه السلام جانشین پیامبر را بعد از فوت پیامبر که آخرین حج را گذارد، به مردم اعلام می کند تا تکلیف رهبری مردم قبل از فوت رهبرشان معین شده باشد. روزی که غدیرسمت دریا می رفت دل از پی دل؛ سراغ مولا می رفت
آن یار که شهر جان چراغانی اوست دریای دلم همیشه طوفانی اوست
اثبات ولایت علی هر کس خواست اکملت لکم دلیل قرآنی اوست
در آیه۳۶ سوره احزاب خداوند هرگونه اختیاری را در دستورات خود،از مؤمنان سلب نموده است، لذا نهایت وظیفه مؤمنان اجرای فرمان خدا برای عدم گمراهی می باشد. در آین آیه، نافرمانی خدا مساوی با گمراهی عنوان شده است:
و ما کان لمؤمن و لا مؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا أن یکون لهم الخیرة من انفسهم
« هیچ زن و مرد مؤمنی را شایسته نیست که وقتی خدا و فرستاده اش حکمی کنند، درکار خویش اختیاری داشته باشد، و هر که نا فرمانی خدای متعال و فرستاده اش کند، گمراه شده است.»
بنا بر این، انتخاب پیامبر و فرستاده و جانشینان پیامبر که در قرآن امام و پیشوا نامیده شده است با نصب خاص تا روز قیامت در اختیار خدا می باشد و احدی از انسان ها حق حاکمیت و تصرف در شئون مردم و دخالت در این امر مهم رهبری مردم جهان ندارد، مشروعیت تمام امور و حکومت مشروط به اذن مستقیم یا غیر مستقیم (از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله یا اوصیای او) می باشد تا حدی که خداوند حکیم در قرآن در سوره احزاب آیه ۶ می فرماید: النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم... «پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.»
نصب مالک اشتر و دیگر حاکمان در زمان حکومت حضرت علی علیه السلام که از سوی معصوم دارای اذن تصرف در امور اجتماعی حق ولایت شده و رهبری مردم را به عهده گرفتند، نشانگر وجود ادله تاریخی و نقلی قطعی بر نصب حاکمان از سوی معصوم با حق ولایت می باشد. چنان که امام صادق علیه السلام شیعیان را از مراجعه به حکومت جور در رفع اختلافات مالی منع نموده و آنان را به عالم عادل ارجاع دادند، جمله فانی قد جعلته علیکم حاکما، به اذن حق ولایت بر فقیه عادل و مرجع مردم در تمام امور سیاسی و اجتماعی و قضایی دلالت داشته و عام می باشد و دلالت بر حکومت نیز هست زیرا، قضاوت مسئله و انتصاب حکومتی است.
این حکم سیاسی است که حتی اخذ حق از حکومت و دستگاه جور، حرام شده است: «... من کان منکم ممن قد روی حدثینا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به کلما فانی قد جعلته علیکم حاکما فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانّما استخفّ بحکمنا و علینا رد و الرادّ علینا کالرادّ علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله» اصول کافی، ج۱، ص۶۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۸، ص۹۸.
"... باید به کسانی از شما (شیعیان) که حدیث و سخنان ما را روایت می کنند و در حلال و حرام ما به دقت می نگرند و احکام ما را به خوبی باز می شناسند (عالم عادل) مراجعه کنند و او را به عنوان حاکم بپذیرند « من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم » پس هر گاه به حکم ما حکم کند و از او پذیرفته نشود حکم خدا کوچک شمرده شده و بر ما رد شده است و آنکه ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزی در حد شرک به خداوند است.
در سوره نحل آیه ۴۳ و انبیاء آیه ۷ سؤال از اهل ذکر را که معصوم بوده و وحی دریافت کرده است، در آنچه نمی دانند ارجاع داده است: فسئلوا اهل الذکران کنتم لاتعلمون. معصوم نیز دو عنصر و عصر غیبت معصوم به سوال از فقیه عادل که مأذون از معصوم است ارجاع داده شده است. چنان که حضرت ولی عصر عج الله فرجه مردم را به پیروی از فقیه عادل الزام نموده است: «و اما من کان من الفقهاء صائنا لنفسه حافظا لدینه، مخالفا لهواه مطیعا لامر مولاه فللعوام ان تملّدوه»
« هر کسی که از فقیهان خویشتن دار، پاسدار دین، مخالف هوای نفس و مطیع امر مولای خویش (امام و حجت بر حق الهی) باشد، بر دیگران است که از او پیروی و تقلید کنند.»
با استناد به ادله نقلی از قرآن و روایات معتبر، و نیز ادله عقلی که خداوند و فرستاده او هرگز مسلمانان را بدون رهبر به حال خود رها نمی کند و همواره معصومی با نصب خاص از سوی خدا تا روز قیامت هدایت و رهبری مردم را برعهده داشته و فقهای عادل نیز در حضور و غیبت معصوم درتحت لوای حق ولایت و حکومت می باشند تادر نظام اسلامی مسلمانان بدون سرپرست نمانده و دین خدا از بین نرود، چون یکی از رسالتهای مهم پیامبر و جانشینان وی حفظ دین خداست، در می یابیم که اصل ولایت فقیه ازنظر فقهای شیعه از جمله شیخ مفید و محقق کرکی و علامه نراقی و صاحب جواهر و... و بزرگترین احیاگر آن در تبیین و تشکیل حکومت اسلامی امام خمینی(ره) امری کاملا بدیهی و بی نیاز از دلیل و از اموری است که تصور دقیق و درست موضوع، به تصدیق آن می انجامد. زیرا:
-
الزام به اطاعت از خدا و رسول او و جانشینان پیامبر سوره بقره آیه۱۲۴
-
لانیال عهدی الظالمین، امامت فقط برای معصوم سوره مائده آیه ۱۲۴
-
اکمال دین خدا و اتمام رسالت پیامبر خدا مشروط به ابلاغ امام و جانشین پیامبر اسلام با وحی خدا به پیامبر آیات ۳ و ۶۷ سوره مائده
-
عدم اختیار مؤمنان در دستور خدا و فرستاده او و الزام به اجرای آن و گمراهی در صورت نافرمانی سوره احزاب آیه ۳۶
-
تقدم حق تصرف پیامبر به مؤمنان از خودشان و حق تصرف در تمام امور حتی امور فردی سوره احزاب آیه ۶
-
فقیه عادل مأذون از سوی معصوم و حق ولایت در امور اجتماعی و سیاسی و قضایی غیر از امور فردی احادیث معصوم
-
اثبات اصل ولایت فقیه
سوال این است که فقیه عادل را مردم فاقد اطلاعات و توانایی فقهی و علمی در قرآن و حدیث تشخیص می دهد یا به عهده کسانی دیگر است؟
پاسخ این است که همچنان که در کلیه گزینش ها متخصص امر گزینش و تایید افراد را برعهده دارند، در این موضوع نیز ویژگی های فقیه عادل که در احادیث آمده است توسط فقهاء تشخیص و ولی فقیة تعیین می گردد ولی بدون تعیین نیز با احراز این ویژگی ها، حق ولایت تعلق گرفته و مسئولیت رهبری مسلمانان چه بخواهد چه نخواهد بر عهده فقیه عادل قرار می گیرد.
بنابراین، اگر مسلمانیم، فقط باید پیرو قرآن و ائمه علیهم السلام باشیم که عدم اطاعت گمراهی را به دنبال دارد. به هوش باشیم که مسیرهای شیطان بسیار زیرکانه و نا محسوس است.
والسلام علی من اتبع الهدی