ظهور آخرین پیامبر خدا و برتری اسلام بر سایر ادیان در قرآن و روایات
وظیفه هر فرد موحّد، این است که آخرین پیام و تعالیم را از آخرین فرستاده خدا جستجو نماید تا در زمان خود به وظایف خویش رهنمون گردد. این عمل انحصار گرایى نیست، بلکه حکم بدیهى عقل انسان است. حال اگر عدهاى از حکم عقل سرپیچى مىکنند، ایراد بر آنها وارد است و نمىتوان وجود برترى یک دین را زیر سؤال برد.
آیه40 سوره احزاب ختم نبوت پیامبر گرامى اسلام را اعلام مىدارد:«مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أبَا أحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ»
«محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست لیکن او رسول خدا و خاتم انبیاء است».
در کتاب عیون از حضرت ابىالحسنالرضا علیه السلام روایت آورده که فرمود: «اولوالعزم از این جهت اولوالعزم نامیده شدند که داراى عزایم و شرایعاند، آرى همه پیغمبرانى که بعد از نوح مبعوث شدند تابع شریعت و پیرو کتاب نوح بودند، تا وقتى که شریعت ابراهیم خلیل برپا شد، از آن به بعد همه انبیاء تابع کتاب و شریعت او بودند، تا زمان موسى علیه السلام شد و هر پیغمبرى پیرو کتاب و شریعت موسى بود، تا ایام عیسى از آن به بعد هم سایر انبیایى که آمدند تابع شریعت و کتاب عیسى بودند، تا زمان پیامبر ما محمد صلى الله علیه و آله. پس این پنج تن اولوالعزم انبیاء و افضل همه انبیاء و رسل علیهم السلام بودند و شریعت محمد تا روز قیامت نسخ نمىشود و دیگر بعد از آن جناب تا روز قیامت پیغمبرى نخواهد آمد، پس بعد از آن جناب هر کس دعوى نبوت کند و یا کتابى بعد از قرآن بیاورد، خوناش براى هر کس که بشنود مباح است «1»
در آیه 19 سوره آل عمران مىفرماید: «إنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الإسْلامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ اوتُوا الکِتَابَ إلَّامِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ العِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَمَنْ یَکْفُرْ بِآیَاتِ اللَّهِ فَإنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الحِسَابِ»
«همانا دین نزد خدا تنها اسلام است و اهل کتاب در آن اختلاف نکردند مگر بعد از آنکه به حقانیت آن یقین داشتند و خصومتى که در بین خود داشتند وادار به اختلافشان کرد و کسى که به آیات خدا کفر بورزد باید بداند که خدا سریع الحساب است».
تفسیر عیاشى از محمدبن مسلم روایت آورده که گفت: «از امام علیه السلام معناى آیه «ان الذین عند الله الاسلام» را پرسیدم، فرمود: یعنى اسلامى که توأم با ایمان باشد"2
ابن شهر آشوب از امام باقر علیه السلام روایت کرده است که در معناى آیه «إنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الإسْلامُ» فرمود: «یعنى تسلیم شدن به ولایت على بن ابیطالب علیه السلام "3
همچنین ابن شهرآشوب از على علیه السلام روایت کرده که فرمود: «اکنون براى اسلام نسبى ذکر مىکنم (تعریف مىکنم) که نه احدى قبل از من چنین تعریفى کرده و نه بعد از من و آن این است که: اسلام عبارتست از تسلیم و تسلیم عبارتست از یقین و یقین عبارتست از تصدیق و تصدیق عبارتست از اقرار و اقرار واقعیتاش ادا است و ادا، عمل است. مؤمن دین خود را از پروردگار خود مىگیرد، مؤمن ایمانش از عملاش شناخته مىشود، همچنان که کافر کفرش از انکارش هویدا مىگردد، اى مردم بر شما باد دین تان که گناه در دین بهتر است از کار نیک در بىدینى، براى اینکه گناه در حال دیندارى آمرزیده مىشود ولى کار نیک در بىدینى پذیرفته نمىشود."3
علاوه بر این احادیث، عقل نیز یکى بودن راه هدایت را اذعان دارد. زیرا اگر راههاى هدایت و ارشاد الهى مختلف بود، طبعاً ویژگیهاى متفاوت از یکدیگر مىداشتند، لذا حجت بر بندگان تمام و کامل نبود زیرا معیّن نبود، منظور خدا کدام یک از راه هاى هدایت است تا بدان وسیله اهل نجات گردند و امکان آمیختگى حق و باطل وجود داشت. وقتىتفرق آرا در یک صراط این چنین باشد، در صورت گوناگونى صراط ها و دینهاى مختلف وضع معلوم است، در این صورت منشأ اختلاف بین مردم، خود ادیان الهى و صراطهاى مختلف بود که هر کسى به آن در حقانیت خود احتجاج مىنمود و این از علم و حکمت خدا دور است. اما ادیان الهى و کتابهاى آسمانى کم ویک صراط قرار داده شده است تا بین مردم وحدت اندیشه و عمل ایجاد گردد.
در آیه 83 سوره آل عمران عدم پذیرش دینى جز دین اسلام مطرح مىگردد:
«أفَغَیْرَ دِینِ اللَّهِ یَبْغُونَ وَلَهُ أسْلَمَ مَنْ فِى السَّمَاوَاتِ وَالأرْضِ طَوْعاً وَکَرْهاً وَإلَیْهِ یُرْجَعُونَ»
«آیا (این فاسقان) غیر دین خدا را مىطلبند با اینکه تمام ساکنان آسمانها و زمین چه بر طوع و چه بر کره تسلیم اویند و همه به سوى او بازمىگردند».
بنابر آیه 81 سوره آل عمران دین خدا واحد است و خدا از همه انبیاء پیمان گرفته است که هر پیغمبر متقدم به آمدن پیغمبر بعد خود بشارت دهد و به آنچه او ایمان آورده ایمان آورد و تصدیقش کند. در آیه 82 همین سوره مىفرماید:
«فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِکَ فَاوْلَئِکَ هُمُ الفَاسِقُونَ»
«پس بعد از این (بعد از پیمان گرفتن از انبیاء) هر کس اعراض کند، بجز انحراف از طریقه فطرت، یعنى به جز فسق انگیزهاى ندارد و اصولًا فاسقان همین ها هستند.»
علامه طباطبایى رحمه الله در بیان معنا، تقدیر کلام را این چنین بیان مىکنند که تعبیرى واضح است: «آیا غیر اسلام را مىجویند؟ با این که اسلام دین خداست، چون هر کس که در آسمان و زمین است، تسلیم او و منقاد امر اوست. پس اگر به امر او رضایت دهند، انقیادشان طوعى (رضایت) است از ناحیه خود آنان و اگر آنچه را خدا مىخواهد کراهت داشته و غیر آن را بخواهند، امر، امر اوست و امر خود را به کَره (کراهت) جارى مىفرماید. «وَ الَیْهِ یُرْجَعوُن» اشاره به این است که برگشت همه به سوى خداست نه به سوى کفر و شرک"4 «وَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الإسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الآخِرَةِ مِنَ الخَاسِرِینَ»
«و هر کس غیر از اسلام دینى اختیار کند هرگز از وى پذیرفته نیست و او در آخرت از زیانکاران است».
این آیه فصل الخطاب قرآن بر همه عالمیان و ادیان است.
ابن جریر از علىبن ابیطالب رضى الله عنه روایت کرده است که فرمود:
«از آدم تا کنون خدایتعالى هیچ پیغمبرى را مبعوث نکرد، مگر اینکه درباره محمد صلى الله علیه و آله از او پیمان گرفت که اگر در زمان او این پیامبر بزرگ مبعوث شد باید به او ایمان آورد و یارىاش کند و دستور داد که او نیز این پیمان را از امّت خود بگیرد، آنگاه امام علیه السلام این آیه را تلاوت فرمود: «وَإذْ أخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ لَمَا آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتَابٍ وَحِکْمَةٍ ...»5
همچنین امام صادق علیه السلام در ذیل این آیه مىفرمایند: «بیاد آر زمانى را که خداى تعالى میثاق امت انبیاء را گرفت، به اینکه هر امتى پیغمبر خود را تصدیق نموده به آنچه آن پیغمبر آورده عمل کنند. لیکن امتها به این عهد وفا نکرده و بسیارى از شرایع آن را ترک نموده، بسیارى از آنها را تحریف نمودن." 6
در توصیف دین اسلام در آیه 125 سوره نساء قرآن کریم مىفرماید:
«وَمَنْ أحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أسْلَمَ وَجْهَهُ للَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَاتَّخَذَ اللَّهُ إبْرَاهِیمَ خَلِیلًا»
«کیست آنکه به جان، مطیع خدا شده و نیکوکار است و آیین معتدل ابراهیم را پیروى کرده است خوبتر باشد؟ در حالى که خدا ابراهیم را دوست خود گرفته»
علامه طباطبایى رحمه الله در ذیل این آیه مىفرماید: خداوند با این استفهام از طریق اصطلاحى (ارسال مسلِم) این معنا را مسلم داشت که اسلام بهترین دین است.
در آیه 112 سوره بقره دو ویژگى براى مسلمان بیان شده است، هم از بعد اعتقادى دیناش دین اسلام است و از بعد رفتار نیکوکار است.
«بَلَى مَنْ أسْلَمَ وَجْهَهُ للَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ»
«بلى هر کس که از هر جهت تسلیم حکم خدا گردید و نیکوکار گشت، مسلماً نزد خدا اجرش محفوظ خواهد بود و اندوه و ترسى نخواهد داشت».
مجموع آیات فوق بر برترى دین اسلام و انحصار راه هدایت و صراط مستقیم در این دین دلالت دارد. گوهر اساسى و ماهیت دین در آن است که مىتواند وجود انسان را متحول ساخته و انسان را از خود محورى و هوا پرستى به خدا محورى و خداپرستى و طریق حق برساند.
فراز هایی از کتاب عد سازگاری اسلام و ایده جامعه مدنی به قلم منصوره وطنی
پاورقی ها:
1. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 80 و المیزان،تفسیر عیاشى، ج 1، ص 166، حدیث 22.
2. مناقب، ج 3، ص 95.
3.. اصول کافى، ج 2، ص 45.الدر المنشور، ج 2، ص 47.
4. المیزان، ج 3، ص 519.
5. الدرالمنثور، ج2، ص 47
6.مجمع البیان، ج 2، ص 468..
باسلام.
لطفا بیا و حتما مطلبم را بخون و دربارش نظر بده!
عنوان مطلب: فضیلت انتظار فرج!
لینک مطلب: http://masira.ir/index.php?newsid=99
تک تک نظر هارا بررسی می کنم.وحتما بازم بهتون سر می زنم.
یاعلی