رابطه شهادت مولای متقیان با فرمایش فزتُ و ربّ الکعبه
یا ایّها الرسول بَلِّغْ اُنْزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ اِنْ لَم تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رسالتَهُ و اللهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاس اِنَّ اللهَ لایَهْدی الْقَومَ الْکافِرینَ (مائده / 67)
"ای پیامبر، آنچه از خدا بر تو نازل شد، به خلق برسان، که اگر نرسانی، تبلیغ رسالت (و ادای وظیفه) نکرده ای، و خدا تو را از شرّ و آزار مردمان محفوظ خواهد داشت، همانا گروه کافران را به هیچ موفقیتی راهنمایی نخواهد کرد."
پیامبر٬امر به معرّفی جانشین خود به مردم شد، ابلاغ دستور خدا و معرّفی جانشین پیامبر با اسم و نشان دادن به مردم برای پیشگیری از هرگونه اشتباه در فهم و مصداق، برابر با اتمام رسالت پیامبر است چرا که بدون استمرار حجّت خدا در زمین، دین خدا، به مرور زمان دچار انواع تحریفات شده و عاملی در دست دشمنان خدا، برای سرکوبی مردم و موّحدان و دین داران خواهد بود، لذا باید تا روز قیامت جانشینی از طرف خدا در زمین برای حفظ و صیانت دین خدا و حمایت از موّحدان و دین داران باشد، تا ضامن بقای دین، با محتوای اوّلیّه باشد و رسالت پیامبر کامل و مکتب اسلام به طور کامل متناسب با عقول و تکامل بشر مدر اختیار مردم قرار گیرد.
اگر حضرت علی علیه السلام در زمانی معمولی به شهادت می رسید، همانگونه که خلفای جور شهادت سایر ائمه را از مردم پنهان می کردند، شهادت ایشان را نیز پنهان نموده و بر مردم تا روز قیامت معلوم نمی شد، علی بر سر اجرای دین خدا و عدالت در قالب حکومت اسلامی کشته شد، لذا موضوع عدالت در حکومت اسلامی برجسته نمی شد، بنابراین رسالت پیامبر نیز ناتمام باقی می ماند. با شهادت علی علیه السلام در شب قدر، عدالت موضوع همیشه زنده دنیا شد، و عاملی بر جستجوی مظهر بعدی عدالت، بر بیدار دلان گردید، تا این بار او را یاری کنند و خانه نشین اش نگردانند.پس راز شب قدر ولایت و عدالت است.
شب قدر تجلّی گاه امامت و عدالت بر جهانیان است. شب قدر قوام و پایداری ولایت و عدالت و دین اسلام است.از این روست سوره قدر فضایل زیادی داشته و دارای معانی شگرفی می باشد. اللهّم ارزقنا توفیق المعرفة
امّا در معنا و مصداق کلمة «فُزْتُ» که در تمام تفاسیر و روایات، کلمة فَوْز به معنی رستگاری و یا کامیابی بزرگ آمده است، نیاز به تعمّق و تدقیق دارد که در ذیل به بیان دلایل آن می پردازیم.
با توجّه به مطالب مذکور در صفحات پیشین و فوق، و بررسی زندگی حضرت علی علیه السلام از تولّد تا شهادت، مصادیق فوز در آیات قرآن که در 9 آیه با مصداق بهشت و جنّات آمده است، امّا در شش آیه مصداق فوز موارد ذیل است اشاره می کنیم:
1- قُلْ اِنّی اَخافُ اِنْ عَصَیْتُ رَبّی عَذابَ یَوْمٍ عَظیمٍ مَنْ یُصْرَفْ عَنْهُ یَومَئذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَ ذلِکَ الْفَوْزُ المُبینُ (انعام / 16-15)
2- اَلَّذینَ امَنُوا وَ کانوا یتّقونَ لَهُمُ البُشری فِی الحیوهِ الدُنیا و فِی الاخِره لاتَبدیلَ لِکَلماتِ الله ذلک هُو الفَوزُ العظیم (یونس / 64-63)
3- الّا مَوْتَتَنا الاُولی و ما نَحْنُ بِمُعَذّبینَ اِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوزُ الْعَظیمُ لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ العامِلُون(صافات / 60-59)
4- وَقِهِمُ السَّیِئاتِ وَ مَن تَقِ السَّیِّئاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (سوره غافر)
5- فَاَمَّا الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلُو الصّالِحاتِ فَیُدْخِلُهُمْ رَبُّهُمْ فی رَحْمَتِه ذلک هُوَ الْفَوْزُ الْمُبینُ (جاثیه / 30)
در آیه ای ویژگی فائزون آمده است که می فرماید: «الّذینَ امَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبیلِ اللهِ بِاَمْوالِهِمْ وَ انْفُسِهِمْ اَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَاللهِ وَ أولَئِکَ هُمُ الفائِزوُنَ»
بنا براین آیات، معنی و مصداق «فوز» منحصر در کامیابی بزرگ و رستگاری که برای غیر معصوم موضوعیّت دارد، نمی باشد. در ترجمه ها، فرمایش حضرت علی علیه السلام، «به خدای کعبه رستگار شدم» آمده است، به این معنا، یعنی قبلا رستگاری نبوده، با رسیدن به مقام شهادت، این رستگاری حاصل شده است، که با شأن غیر معصوم تناسب دارد. کامیابی نیز بر غیرمعصوم که امور دنیوی بر او لذت بخش است و هدف، و در نهایت طالب بهشت و جنّات است که از این امور در حدّ اعلی و اکمل استفاده برد، که باز نوعی دنیا طلبی و نفس گرایی است و معامله ای مادی با خدا در انجام امور، لذا منظور حضرت از فزتُ این موارد نمی تواند باشد چرا که او خدا را از ترس جهنّم و امید به بهشت عبادت نکرده است، تا رسیدن به بهشت چنان دارای ارزش باشد که قسم به خدای کعبه بخورد.
از سوی دیگر، این معانی، با مقام عصمت ولیّ خدا نیز منافات دارد، زیرا خردی که در لحظه شهادت رستگار شده باشد، یعنی قبلا نقصی از جهتی در وی بوده است که با رسیدن به مقام شهادت بر طرف گردیده است، در حالی که ولیّ معصوم عاری از هرگونه خطا و اشتباه و نقص است و جانشینی خدا و رهبری مردم چنین می طلبد.
چگونه می توان پذیرفت او که تمام هستی در برابرش نمایان است، او که جز خدا و پیامبر و انجام دستورات خدا و پیامبر و مبارزه با دشمنان خدا نمی دید، و جز بر پایداری اسلام و تثبیت حکومت اسلامی و تربیت مردم هدفی نداشت، در آخرین لحظه عمر به فکر خود برای دستیابی به بهشت باشد؟
این در طول زندگی حضرت یک مورد نیز مشاهده نشده است. جای تأمل در قسم به خدای کعبه است، باید مصداق فوز چیزی گرانبهاتر و نهایت آرزوی حضرت باشد تا اینگونه قسم مناسبت داشته باشد.
تخریب مولای متقیان از سوی معاویه بزرگترین دشمن اسلام و ولیّ خدا وجانشین به حقّ پیامبراسلام، به جایی رسیده بود، که با شهادت حیدرکرّار مردم می پرسیدند، علی در مسجد چه می کرد، او که نماز نمی خواند!!
امّا با معنی پیروزی برای «فُزتُ» تمام اشکالات فوق رفع می شود، یعنی به خدای کعبه در تثبیت حکومت عدل اسلامی و معرّفی ولیّ خدا بر مردم و عدالت محوری و عادل پروری و حکومت عادلانه و تلاش بر استقرار حکومت اسلامی تا روز قیامت با شهادت در شب قدر پیروز شدم.
هم عدالت هم حجّت خدا هم شب قدر تا روز قیامت معرّفی شد، و هیچ طاغوتی توان پنهان نمودن این سه رکن را نخواهد داشت چون علی را به خاطر عدالتش کشتند، او رفت تا عدالت زنده بماند و هر سه باقی هست تا روز قیامت.
امّا علی هنوز هم مظلوم است، او هنوز هم کنزی است مخفی، حقّ او شناخته نشده است، او را در حدّ مسلمان عادی که طالب بهشت است و امورش با نیّت ثواب می گذرد، پایین آوردیم، ولی علی را چه نیاز به بهشت، که او خود به تنهایی بهشت است، امّا میوه های باغ او معرفت الله است و رحمت الله. او قسیم الجّنة و النّار است، مولود کعبه، هم زمانی با ایّام اعتکاف، چه رازی در این همه اشاره ها نهفته است، که تاکنون از درک آن درمانده ایم؟
فرازی از کتاب علل ظهور امام زمان عجّ الله فرجه به قلم منصوره وطنی